آویناآوینا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

آوینا؛ عشق مامان و بابا

آوینا در سه ماهگی

الهی مامان قربونت بره که روز به روز داری شیطون تر می شی. این روزها اینقدر پرخاطره هستن که من واقعا فرصت نمی کنم همشون رو بنویسم، مخصوصا که با اومدن شما دیگه من و بابایی اصلا وقت خالی نداریم. تو اونقدر  شیرینی که تمام زندگی ما رو با شیرین کاری هات پر کردی. از این هفته خودت بدون کمک، غلت می زنی و وقتی به شکم قرار می گیری، خیلی ذوق می کنی و از این پیروزیت می خندی. البته من و بابا بیشتر از تو ذوق می کنیم.   یاد گرفتی دستتو میکنی تو دهنت و صدا در میاری.قربون این صداهای شیرینت برم. کافیه من یه لحظه کنارت نباشم، اونقدر غر می زنی که یعنی زودتر بیا. اگر یه کم بهت توجه نکنم، سرفه می کنی...الکی...من می دوم و میام و می بینم دا...
28 شهريور 1392
1